چاپ كامپيوتري و نوشت افزار الستي

چاپ كامپيوتري و نوشت افزار الستي

فرهنگي ـ مذهبي ـ علمي ـ ...

 

شاید کوتاهترین تعریفی را که برای ایدئولوژی بتوان ارائه داد آنست که بگوئیم :

ایدئولوژی نوعی خودآگاهی است .

تعریف دیگر آنست کهایدئولوژی راسیستمی از ایدهها و قضاوتهای روشن و صریح و عموماً سازمان یافته ای بدانیم که موقعیت یک گروه ، یاجامعهرا توجیه وتفسیر و تشریح می نماید .
این سیستم با الهام ، تاثیر پذیری شدید ارزشها ، جهتیابی معین و مشخصی را برایکنشهای اجتماعیآن گروه یا جامعه پیشنهاد می نماید و ارائه می دهد . بنابراینبراساس تعریف فوق ایدئولوژی در درونفرهنگبه عنوانمجموعه ای کاملاً بهم پیوسته ، هماهنگ و سازمان یافته از ادراکات و ارائه کنندهنظرات محسوب می گردد و به همین دلیل می توان از آن به عنوان یک سیستم نام برد وازطرف دیگر با درنظر گرفتن طبیعت و جوهر آن که تجلی بخش نظرات است ، ایدئولوژی بهعنوان ابزار کنشتاریخی نیز محسوبمی گردد . به عبارت دیگر ، ایدئولوژی بوسیلة مبشرین و کسانی که سعی دارند اثراتیبرجریان تاریخی جامعه خود بگذارند ، ارائه می شود و اشاعه می یابد و بدین ترتیبموجب تغییرات یا تحولاتی در جامعه می گردد .
البتهایدئولوژیدر حوزه الهیات و معارف اسلامی یک تئوری کلی دربارة جهان هستی همراه با یک طرحجامع، هماهنگ و منسجم است که راه انسان را در زندگی مشخص میکند و هدف آن سعادت وتکامل اوست به عبارت دیگر مجموعه ای از بایدها و نبایدها در زندگی و رفتار انساناست که مایه سعادت و کمال انسان در دنیا و آخرت می گردد.

ایدئولوژی بهافراد یک جامعه این امکان را می دهدکه موقعیت خود را بهتر تعریف نمایند و بهتر معنیو مفهوم آن را درک کنند . ایدئولوژی به آنها می گوید که چرا و به وسیلة چه کسانیاستثمار شده اند ، چرا عقب مانده هستند ، چرا سفیدها خودشان را برتر می دانند ، چراباید تغییراتی را برای بهبود اوضاع مردم و جامعه ایجاد کرد و از این قبیل ...

ویژگیهای دیگر ایدئولوژی را به قرار زیر می توان خلاصه نمود :
  • با توجه به این مسئله که ایدئولوژی سیستمی از ایده ها و قضاوتهاست ، با منافعشخصی و جمعی افراد در رابطه قرار می گیردیعنی منافع کسانی که می خواهند از پایگاه وموقعیت خود محافظت و نگاهداری کنند و یا کسانی که می خواهند موقعیت خود را بهترسازند و بدین ترتیب ایدئولوژی برحسب منافعی که برای افراد در بردارد ، موقعیت هایموجود را تائید می نماید و یا مورد انتقاد قرار می دهد .
  • چون ایدئولوژی با منافع در ارتباط است . بنابراین با حالاتی روانی نیزکه اغلبفراگیر است ولی به چشم نمی خورد مرتبط می گردد این حالات روانی را می توان بهدودسته تقسیم کرد : اول آنکه ممکن است این حالات حالاتی اضطراب آمیز و نگران کنندهباشند که معمولاً در اثر ناامنی و تردید ناشی از تغییرات احتمالی بوجود می آید . حالاتاضطرابممکن است شدید باشد و بصورت نوعی ترس شدید و دلهره در آیند . حالات یاد شده فوقمعمولاً ایدئولوژی از نوع محافظه کارانه یا ارتجاعی را ایجاد می کند . حالات روانیمی تواند بصورت تهاجمی و خشن ظاهر شبود که ثمرة دوره ای طولانی از محرومیت فردی وجمعی باشد . این حالات تهاجمی بر خلاف حالات اضطرابی باعث بوجود آمدن ایدئولوژی ازنوع انقلابی یااصلاح طلبمی گردد .
  • ایدئولوژی با ارائه کنش جمعی از یکطرف باعث بوجود آمدن نوعی تامین و اطمینان درحالات اضطرابی خفیف می نماید و از طرف دیگر باعث فرونشاندن خشم و احساسات در حالاتتهاجمی می شود و بدین ترتیب سعی در ارضای این حالات دارد .
  • ایدئولوژی بوجودآورندة پدیده ای جمعی به نام ( ما ) است ، بدین ترتیب که مردمرا به گردهم آئی دریک مجمع می خواند ، یعنی جائیکه افراد می توانند همدیگر راشناخته و دارای روحیه و احساسی قوی شوند . در اینجا ( ما ) می تواند یکطبقة اجتماعی، یک حزب سیاسی ، یک ملت و یایک نهضت اجتماعی و یا پدیدة دیگری از این قبیل باشد . ( ما ) در ایدئولوژی غالباًآنچنان ساده و مشخص شده است که افراد می توانند با آن و یا آنچه ارائه می دهد وحدتیابند و حالات اضطرابی و یا تهاجمی درونی را تحمل نمایند .
  • ایدئولوژی مکان پیدائی ارزشهای جدید می گردد ، بدین ترتیب که این ارزشهای نوینکه غالباً منتشر ولی در وضعیتی پنهان و خفته بسر می برند ، بالاخره در قالب یک طرحایدئولوژی قابل توجیه ظاهر می شوند . گاهی نیز آنچه را که تحت عنوان ارزشهای نوظهوریا جدید می نامیم در واقع همان ارزشهای قدیمی یا ارزشهای موجود هستند که ایدئولوژیدر قالب جدیدی به تعریف مجدد آن می پردازد و یا اینکه به آن ارزشها مفهومی خاص میدهد که قبلاً هم بصورت ضمنی وجود داشته است .
براساس چهار ملاک می توانانواعی از ایدئولوژی را مشخص نمود . این چهار ملاک عبارتند از :
  • گروهی که ایدئولوژی به آن گروه تعلق دارد .
  • رابطه بین ایدئولوژی و قدرت
  • نحوة عمل ایدئولوژی ها
  • محتوای ایدئولوژی ها

ایدئولوژی ممکن است به یک طبقة اجتماعی ، یکگروه اجتماعی ، یک شغل ( ایدئولوژی سندیکائی کارگری و ... ) گردد .
ایدئولوژیممکن است تمایلات و احساسات یک جامعه کلی را بیان نماید مثلناسیونالیسم
ایدئولوژی ممکن است مربوط به جامعهبین المللیو یا فوق ملی گردد مثلکمونیسمیاسوسیالیسم .

در ارتباط با قدرتایدئولوژی را می توان به سه دسته تقسیم نمود :
  • ایدئولوژی طبقه مسلط
  • ایدئولوژی گروهی که معارض قدرت مسلط و قصد دارد که قدرت را از آن خود سازد ( حزب سیاسی اقلیت یا حزب سیاسی مخالف )
  • ایدئولوژی گروههای فشار که سعی دارند قدرت حاکم را تحت تاثیر خود قرار دهند ،بدون آنکه آنرا متصرف شوند .

بر اساس نحوة عمل ، ایدئولوژی را میتوان به دو نوع زیر تقسیم بندی نمود :
  • اصلاح طلب که با توسل به اقدامات و برنامه های آرامی وضعیت موجود را تغییر دهد .
  • انقلابی کهبا توسل به اقدامات شدید از قبیل انقلاب ،شورشو انهدام ساختار قدیم ، وضعیت موجود رادگرگون نماید

از لحاظ محتوا ایدئولوژی را می توان به انواع زیر تقسیمنمود :
  • ارتجاعی نامیده می شود اگر راه حل هائی را که ارائه می دهد مستلزم برگشت بهگذشته باشد ، به عبارت دیگر مستلزم سیر قهقرائی جامعه باشد .
  • ایدئولوژی اگر تنها کوشش در نگهداشتن وضع موجود کند محافظه کارانه نامیده میشود .
  • ترقی خواه یا لیبرال نامیده می شود اگر به نفع تغییرات ضروری به ترک بعضی ازسنت ها دست زند .
  • رادیکالگویند اگر هدفش قطع رابطه کامل باوضعیت موجود باشد .

علاوه بر تقسیم بندی های فوق می توان باز هم بهانواع دیگری از ایدئولوژی اشاره نمود :
ایدئولوژی چپ ( یا چپ گرا ) که معمولاًتمایلاتمارکسیستی ،سوسیالیستیو یا گاهی فقطدموکراتیک را در بر می گیرد .

ایدئولوژی راست ( راست گرا) که تمایلات سنت گرائی شدید ، محافظه کاری یاارتجاع شدید را شامل می شود . در اصطلاح چپ و راست با وجودی که اغلب مهم است ،تقسیم بندیهای دیگری را نیز در بطن خود دارند مثل چپ افراطی ، چپ میانه رو ، میانهدست راستی و ... که تا راست افراطی ادامه می یابد .
 
در حوزهالهیات ایدئولوژییکتئوریکلی درباره جهان هستی همراه با یک طرحجامع، هماهنگ و منسجم است که راه انسان را در زندگی مشخص میکند و هدف آن سعادت وتکامل اوست.
به عبارت دیگر ایدئولوژی یک سلسله آراء کلی و هماهنگ‌ درباره‌رفتارهای انسان است و مجموعه ای از بایدها و نبایدها در زندگی و رفتار انسانمیباشد که مایه سعادت وکمالدنیوی و اخروی انسان می گردد.
درایدئولوژی بینشها، گرایشها، روشهاو کنشهای انسان مشخص می شوندو شکل می گیرند.
به صورت دیگر میتوانسیستم کلی احکامعملی یک‌ دین‌ را ایدئولوژی به حساب آورد و سیستم عقیدتی و اصولی آنرا جهان بینی آندین محسوب نمود.
  • دکتر علی شریعتیمی نویسد: کلمه ایدئولوژیاز دو کلمهایدهبه معنایفکر، خیال، آرمان، صورت ذهنی و عقیده است ولوژیکه ریشهلاتیندارد به معنایمنطق وشناخت، تشکیل شده است.
بنابراین ایدئولوژی به معنای عقیده شناسی است‌ ودر یک ‌کلمه‌ ایدئولوژی یعنی عقیده وایدئولوکیعنی کسی که صاحب یک عقیده خاصیاست و ایدئولوژی عقیده خاص یکگروه یکطبقه، یکملت، یا یکنژاداست.
  • لذاایدئولوژی عبارتست از یک نوع اعتقاد متفکر نسبت به‌ارزش‌واقعیت خارجی وارزیابی این واقعیت خارجی و همچنین اعتقاد به اینکه این واقعیت خارجی چهناهنجاریهاییدارد و چگونه باید تغییرش دادو به شکلایده آلدر آورد.
بنابراین درایدئولوژی ارزیابی و مقایسه نسبت به واقعیت خارجی وجود دارد و از همین جا مسئولیت وتعهدروشنفکرمشخص میگردد.
لذا طبیعت واقتضای ایدئولوژی عبارتست از : ایمان، مسئولیت، درگیری و فداکاری .
  • استاد مطهریرحمه الله علیه ایدئولوژی را یکفلسفه زندگیانتخابی آگاهانه آرمان خیز مجهز بهمنطق میداند و چیزی کهبشر راوحدتو جهت می بخشد و آرمان مشترک میدهد وملاک خیر وشر و باید و نباید برای او میگردد.
 
  • ایدئولوژی در دو معنای عام و خاص بکار برده میشود.
 
    • اگر در معنای عام بکار رود متردافمکتب میباشد و مجموعهرهنمودهای کلی مکتب را چه در بعد اندیشه و چه در بخش عمل در بر می گیرد.
 
    • واگر در معنای خاص بکار رود تنها بخشی از مکتب راکه به رفتار انسان و دستورالعملهای باید و نبایدها مربوط میشود ، در بر میگیرد و دراین صورت درمقابلجهانبینی خواهد بود.
 
  • استاد مطهری ایدئولوژی را به دو نوع : انسانی و گروهی تقسیم میکند.
 
    • در ایدئولوژیهای انسانی مخاطب آنها نوع انسان است نهقومیا نژاد،طبقهخاص و داعیه نجات نوع انسان را دارد نهنجات و رهاییگروه یا طبقه خاص وطرحی راکه ارائه میدهد شامل همه انسانهاست نه دسته مخصوص، پشتیبان و حامیانی که طلبمیکند از میان همه قشرها گروه ها و طبقات است نه یک قشر یا گروه معین.
 
    • اما درایدئولوژی گروهی بر عکس مخاطبش گروه یا طبقه وقشرخاص است و داعیه رهایی و نجات و یاسیادت و برتری همان گروه را دارد و مخاطبش تنها همان گروه است و طرح آن نیز ویژههمان گروه است و همان گروه ویژه نیز پشتیبان و حامی آن می باشند.

سپس می نویسد: ایدئولوژیاسلامیاز نوع ایدئولوژی انسانی است و خاستگاه آنفطرتانسان است، لذا مخاطب اسلام الناس = عموم مردم است نه طبقه یا گروه خاص. واسلام توانسته ازمیان همه گروهها حامی و پشتیبان جلب کند.

نویسنده: محبوب الستي ׀ تاریخ: شنبه 24 ارديبهشت 1390برچسب:ایدئولوژی, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

CopyRight| 2009 , alasti.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com